وقتی بیست سالم بود، همان روزهایی که همه چیز طعم تازهای دارد و به معنای واقعی جوان هستی، واسه اولین بار گلوم پیش یکی گیر کرد، از اون عشقهای اساطیری، عاشق زیباترین دختر دانشکده شدم، سلطان دلبری و غرور، تقریباً همه دانشکده
ادامه مطلبداستان کوتاه پنجره بیمارستان و دو بیمار
فروشگاه آنلاین کتاب پخش دانشجو